Definify.com
Definition 2024
هلیدن
هلیدن
Persian
Verb
هلیدن • (hilīdan) (present stem هل (hil-))
- (archaic) to dismiss, to abandon; to let go
- 1207-1273, Rumi, Fīhi Mā Fīh, "در بیان موانع غیبی"
- گفت: «مرا نمیهلند.» چون کار از حد گذشت، خواجه سر در مسجد کرد تا ببیند کیست که نمیهلد. جز کفشی و سایهای کسی ندید و کس نمیجنبید. گفت: «آخر کیست که تو را نمیهلد که بیرون آیی؟»
- 1207-1273, Rumi, Fīhi Mā Fīh, "در بیان موانع غیبی"
Synonyms
- هشتن (hištan)