Definify.com
Definition 2024
گزاف_گفتن
گزاف گفتن
Persian
Verb
- to exaggerate
Conjugation
گزاف گفتن (gazâf goftán) |
infinitive | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
گزاف گفت (gazâf goft) |
past stem | گزاف گو (gazâf gu) |
present stem | ||||||
گزاف گفته (gazâf gofté) |
past participle | گزاف گوینده (gazâf guyandé) |
present participle | ||||||
indicative | |||||||||
گزاف گفتیم (gazâf góftim) |
ما | گزاف گفتم (gazâf góftam) |
من | past | گزاف گوییم (gazâf gúyim) |
ما | گزاف گویم (gazâf gúyam) |
من | aorist |
گزاف گفتید (gazâf góftid) |
شما | گزاف گفتی (gazâf gófti) |
تو | گزاف گویید (gazâf gúyid) |
شما | گزاف گویی (gazâf gúyi) |
تو | ||
گزاف گفتند (gazâf góftand) |
آنها | گزاف گفت (gazâf goft) |
وی | گزاف گویند (gazâf gúyand) |
آنها | گزاف گوید (gazâf gúyad) |
وی | ||
گزاف میگفتیم (gazâf mí-goftim) |
ما | گزاف میگفتم (gazâf mí-goftam) |
من | past (imperfect) | گزاف میگوییم (gazâf mí-guyim) |
ما | گزاف میگویم (gazâf mí-guyam) |
من | present (imperfect) |
گزاف میگفتید (gazâf mí-goftid) |
شما | گزاف میگفتی (gazâf mí-gofti) |
تو | گزاف میگویید (gazâf mí-guyid) |
شما | گزاف میگویی (gazâf mí-guyi) |
تو | ||
گزاف میگفتند (gazâf mí-goftand) |
آنها | گزاف میگفت (gazâf mí-goft) |
وی | گزاف میگویند (gazâf mí-guyand) |
آنها | گزاف میگوید (gazâf mí-guyad) |
وی | ||
داشتیم گزاف میگفتیم (dấštim gazâf mí-goftim) |
ما | داشتم گزاف میگفتم (dấštam gazâf mí-goftam) |
من | past progressive | داریم گزاف میگوییم (dấrim gazâf mí-guyim) |
ما | دارم گزاف میگویم (dấram gazâf mí-guyam) |
من | present progressive |
داشتید گزاف میگفتید (dấštid gazâf mí-goftid) |
شما | داشتی گزاف میگفتی (dấšti gazâf mí-gofti) |
تو | دارید گزاف میگویید (dấrid gazâf mí-guyid) |
شما | داری گزاف میگویی (dấri gazâf mí-guyi) |
تو | ||
داشتند گزاف میگفتند (dấštand gazâf mí-goftand) |
آنها | داشت گزاف میگفت (dấšt gazâf mí-goft) |
وی | دارند گزاف میگویند (dấrand gazâf mí-guyand) |
آنها | دارد گزاف میگوید (dấrad gazâf mí-guyad) |
وی | ||
گزاف گفتهایم (gazâf gofté-im) |
ما | گزاف گفتهام (gazâf gofté-am) |
من | present perfect | گزاف گفته بودیم (gazâf gofté búdim) |
ما | گزاف گفته بودم (gazâf gofté búdam) |
من | pluperfect |
گزاف گفتهاید (gazâf gofté-id) |
شما | گزاف گفتهای (gazâf gofté-i) |
تو | گزاف گفته بودید (gazâf gofté búdid) |
شما | گزاف گفته بودی (gazâf gofté búdi) |
تو | ||
گزاف گفتهاند (gazâf gofté-and) |
آنها | گزاف گفته است (gazâf gofté ast) |
وی | گزاف گفته بودند (gazâf gofté búdand) |
آنها | گزاف گفته بود (gazâf gofté búd) |
وی | ||
گزاف خواهیم گفت (gazâf xâhím goft) |
ما | گزاف خواهم گفت (gazâf xâhám goft) |
من | future | |||||
گزاف خواهید گفت (gazâf xâhíd goft) |
شما | گزاف خواهی گفت (gazâf xâhí goft) |
تو | ||||||
گزاف خواهند گفت (gazâf xâhánd goft) |
آنها | گزاف خواهد گفت (gazâf xâhád goft) |
وی | ||||||
subjunctive | |||||||||
گزاف گفته باشیم (gazâf gofté bấšim) |
ما | گزاف گفته باشم (gazâf gofté bấšam) |
من | past | گزاف بگوییم (gazâf béguyim) |
ما | گزاف بگویم (gazâf béguyam) |
من | present |
گزاف گفته باشید (gazâf gofté bấšid) |
شما | گزاف گفته باشی (gazâf gofté bấši) |
تو | گزاف بگویید (gazâf béguyid) |
شما | گزاف بگویی (gazâf béguyi) |
تو | ||
گزاف گفته باشند (gazâf gofté bấšand) |
آنها | گزاف گفته باشد (gazâf gofté bấšad) |
وی | گزاف بگویند (gazâf béguyand) |
آنها | گزاف بگوید (gazâf béguyad) |
وی | ||
گزاف بگویید (gazâf béguyid) |
شما | گزاف بگو (gazâf bégu) |
تو | imperative |
گزاف گفتن (gazâf goftán) |
infinitive | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
گزاف گفت (gazâf goft) |
past stem | گزاف گه (gazâf ge) |
present stem | ||||||
گزاف گفته (gazâf gofté) |
past participle | گزاف گوینده (gazâf guyandé) |
present participle | ||||||
indicative | |||||||||
گزاف گفتیم (gazâf góftim) |
ما | گزاف گفتم (gazâf góftam) |
من | past | گزاف گیم (gazâf gim) |
ما | گزاف گم (gazâf gam) |
من | aorist |
گزاف گفتین (gazâf góftin) |
شما | گزاف گفتی (gazâf gófti) |
تو | گزاف گین (gazâf gin) |
شما | گزاف گی (gazâf gi) |
تو | ||
گزاف گفتن (gazâf góftan) |
اونها | گزاف گفت (gazâf góft) |
اون | گزاف گن (gazâf gan) |
اونها | گزاف گه (gazâf ge) |
اون | ||
گزاف میگفتیم (gazâf mí-goftim) |
ما | گزاف میگفتم (gazâf mí-goftam) |
من | past (imperfect) | گزاف میگیم (gazâf mí-gim) |
ما | گزاف میگم (gazâf mí-gam) |
من | present (imperfect) |
گزاف میگفتین (gazâf mí-goftin) |
شما | گزاف میگفتی (gazâf mí-gofti) |
تو | گزاف میگین (gazâf mí-gin) |
شما | گزاف میگی (gazâf mí-gi) |
تو | ||
گزاف میگفتن (gazâf mí-goftan) |
اونها | گزاف میگفت (gazâf mí-goft) |
اون | گزاف میگن (gazâf mí-gan) |
اونها | گزاف میگه (gazâf mí-ge) |
اون | ||
داشتیم گزاف میگفتیم (dấštim gazâf mí-goftim) |
ما | داشتم گزاف میگفتم (dấštam gazâf mí-goftam) |
من | past progressive | داریم گزاف میگیم (dấrim gazâf mí-gim) |
ما | دارم گزاف میگم (dấram gazâf mí-gam) |
من | present progressive |
داشتین گزاف میگفتین (dấštin gazâf mí-goftin) |
شما | داشتی گزاف میگفتی (dấšti gazâf mí-gofti) |
تو | دارین گزاف میگین (dấrin gazâf mí-gin) |
شما | داری گزاف میگی (dấri gazâf mí-gi) |
تو | ||
داشتن گزاف میگفتن (dấštan gazâf mí-goftan) |
اونها | داشت گزاف میگفت (dấšt gazâf mí-goft) |
اون | دارن گزاف میگن (dấran gazâf mí-gan) |
اونها | داره گزاف میگه (dấre gazâf mí-ge) |
اون | ||
گزاف گفتهایم (gazâf goftím) |
ما | گزاف گفتهام (gazâf goftám) |
من | present perfect | گزاف گفته بودیم (gazâf gofté búdim) |
ما | گزاف گفته بودم (gazâf gofté búdam) |
من | pluperfect |
گزاف گفتهاین (gazâf goftín) |
شما | گزاف گفتهای (gazâf goftí) |
تو | گزاف گفته بودین (gazâf gofté búdin) |
شما | گزاف گفته بودی (gazâf gofté búdi) |
تو | ||
گزاف گفتهان (gazâf goftán) |
اونها | گزاف گفته (gazâf gofté) |
اون | گزاف گفته بودن (gazâf gofté búdan) |
اونها | گزاف گفته بود (gazâf gofté bud) |
اون | ||
subjunctive | |||||||||
گزاف گفته باشیم (gazâf gofté bấšim) |
ما | گزاف گفته باشم (gazâf gofté bấšam) |
من | past | گزاف بگیم (gazâf bégim) |
ما | گزاف بگم (gazâf bégam) |
من | present |
گزاف گفته باشین (gazâf gofté bấšin) |
شما | گزاف گفته باشی (gazâf gofté bấši) |
تو | گزاف بگین (gazâf bégin) |
شما | گزاف بگی (gazâf bégi) |
تو | ||
گزاف گفته باشن (gazâf gofté bấšan) |
اونها | گزاف گفته باشه (gazâf gofté bấše) |
اون | گزاف بگن (gazâf bégan) |
اونها | گزاف بگه (gazâf bége) |
اون | ||
گزاف بگین (gazâf bégin) |
شما | گزاف بگو (gazâf bégu) |
تو | imperative |